گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هجرة نویسه گردانی: HJR هجرة. [ هَِ رَ ] ۞ (ع اِمص ) خروج از سرزمینی برای سکونت در سرزمین دیگر. (معجم متن اللغة). || اسم از هَجَرَ. ضد وصل .(معجم متن اللغة). اسم از تهاجر. (اقرب الموارد). || نوع . (اقرب الموارد). رجوع به هجرت شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی حجره حجره . [ ح ُ رَ ] (ع اِ) پاره ای زمین دیوار در کشیده ٔ مسقف . پاره ای از زمین . (دهار). ج ، حُجَر، حُجرات ، حُجَرات و حُجُرات . || در تداول فا... حجره حجره . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) جایی است که در میان سیاه چال واقع بود و ارمیای نبی را آنجا حبس نمودند. (ارمیا 37:16، قاموس کتاب مقدس ). هم حجره هم حجره . [ هََ ح ُ رَ / رِ ] (ص مرکب ) آن که با دیگری در یک حجره زندگی کند. همنشین . دوست : مغی را که با من سر و کار بودنکوروی و هم حجره ... چهل حجره چهل حجره . [ چ ِ هَِ ح ُ رِ ] (اِخ ) از قراء و مزارع بلوک چناران مشهد مقدس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 303). دهی است از دهستان میان ولایت بخش ... حجره زار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کلاته حجره کلاته حجره . [ ک َ ت ِ ح َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر. محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود