هذب
نویسه گردانی:
HḎB
هذب . [ هََ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ). بریدن درخت و جز آن را. (اقرب الموارد). || پاکیزه و بی آمیغ کردن . (منتهی الارب ). پاک و خالص کردن . (اقرب الموارد). || برگزیدن . || درست نمودن . (منتهی الارب ). اصلاح . (اقرب الموارد). || پاک کردن نخله را از پوست و لیف . || روان شدن چیزی . || شتافتن مرد و جز آن . || افزون گشتن بانگ و خروش قوم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حزب بازی . [ ح ِ ] (حامص مرکب ) دسته بندی کردن بطور غیرطبیعی . || گروه سازی برخلاف مصالح اکثریت .
حزب سازی . [ ح ِ ] (حامص مرکب ) حزب بازی ، گردآوری افرادی که از یک طبقه ٔ اقتصادی نباشند. رجوع به حزب بازی شود.
حزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.