اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرآیینه

نویسه گردانی: HRʼAYYNH
هرآیینه . [ هََ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) هرآینه . ناچار و لاعلاج و لابد و بی شک و بی دغدغه و علی کل حال :
ندارم هرآیینه از شاه راز
و گرچه بخواهد زمن گفت باز.

فردوسی .


هرآیینه خرد داری و دانی
که تو امروز در شهر کسانی .

فخرالدین اسعد.


|| (ص ) ظاهر و روشن . || واجب . (برهان ). رجوع به هرآینه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.