اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرکو

نویسه گردانی: HRKW
هرکو. [ هََ ] (ضمیر مبهم مرکب ) هر که او. هرکس که او. (یادداشت به خط مؤلف ) :
هرکو نکند به صورتت میل
در صورت آدمی دواب است .

سعدی .


در ازل هرکو بفیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود.

حافظ.


هرکو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.