هرهفت کردن . [ هََ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هفت قلم آرایش کردن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آرایش کردن خود یا دیگری را. آراستن و زیب و زیور به کار بردن
: خاقانیا عروس صفا را به دست فقر
هرهفت کن که هفت تنان دررسیده اند.
خاقانی
رجوع به هرهفت و هر هفت کرده شود.