هز
نویسه گردانی:
HZ
هز. [ هََ زز ] (ع مص ) جنبانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغة زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حظ. [ ح َظظ ] (ع اِ) بهره . (مهذب الاسماء) (دهار) (تفلیسی ) (صراح ) (مجمل ).بهر. نصیب . بخش . تیر. قسم . حصة. سهم . نباوة. (مهذب الاسماء). یا خاص ا...
حظ. [ ح َظظ ] (ع مص ) بهره مند شدن . (دهار) (مهذب الاسماء) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). با بهره شدن . || با بخت شدن . دولتمند شدن .دولتی گشت...
حظ. [ ح ُظظ ] (ع اِ) ج ِ حَظ. رجوع به حظ شود.
هذء. [ هََ ذْءْ ] (ع مص )زود بریدن چیزی را، زودتر از هَذّ. || هلاک گردانیدن عدو را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخن مکروه شنوانیدن ...
هذء. [ هََ ذَ ءْ ] (ع مص ) هلاک شدن از سرما. (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حذ. [ ح ُذذ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَحَذّ. || ج ِ حَذّاء.
حذ.[ ح َذذ ] (ع مص ) بریدن از بیخ . (منتهی الارب ). بریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || به سرعت رفتن . || (اصطلاح عروض ) تهانوی گوید: نزد عروض...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.