هست بود
نویسه گردانی:
HST BWD
هست بود. [ هََ ] (اِ مرکب ) جمعبندی . (ناظم الاطباء).
- هست بود کردن ؛ جمعبندی کردن . (ناظم الاطباء).
رجوع به هست وبود شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
هست و بود. [ هََ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حاصل . محصول . حاصل امساله نسبت به محصول سالهای پیشین . (ناظم الاطباء). || جمعبندی . (ناظم ...
هست و بود کردن . [ هََ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اکتفا بر چیزی موجود کردن ، مثلاً کرباسی به خیاط دهند تا جامه قطع کند، اوگوید: کرباس کم است . گو...
خرج هست و بود. [ خ َ ج ِ هََ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) موافق و برابر آمدن . (آنندراج ) : پلاس او بگز کهکشان بپیمودیم برای خرقه ٔ ما خرج هست...