اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هع

نویسه گردانی:
هع. [ هََ ع ع ] (ع مص ) قی کردن ، لغتی است در هوع . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ها. (اِ) نام حرف هَ : آتش افتاد روی چادر دو تا گل مثل چشم «ها» سوخت . الهی چشمهاشان را مرده شور درآرد... (چرند و پرند تألیف دهخدا از روزنامه...
ها. (ق ) (در تداول ) آری ؛ در مقابل نه : یا ها یا نه . نه ها، نه ، نه . نه ها گفت نه نه ؛ یعنی هیچ نگفت : پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه ...
ها.(پسوند) محمد معین نوشته است : دومین نشانه ٔ جمع در پهلوی «ایها» ۞ است مثال :مفرد جمعدر دریها(دره ها)کوست (جانب ، طرف ، ناحیه )کوستیها (جوان...
ها. (پیشوند) گاهی به معنی «وا» و «به » ۞ می آید: هاگرفتن = واگرفتن : گفت این خواری به خود ها نگیرم . (اسکندرنامه ). قاتل عظیم بترسید و پش...
ها. (صوت ) اشاره به قریب و نزدیک . (برهان ). کلمه ٔ اشاره به معنی اینک که بدان به چیز نزدیک اشاره میکنند. (ناظم الاطباء). به معنی اینک ب...
ها. (صوت ) در مواردی «ها» به معنی بنگر، ببین ، بهوش باش و مانند اینها به کار میرود که در این صورت از اصوات تنبیه و تحذیر به شمار میرود و مم...
ها. (اِ) هر یک از هفتادودو فصل یسنا را در فارسی «ها» گوئیم . در اوستا هائیتی ۞ به معنی باب و فصل مطابق کلمه ٔ ساتی ۞ سانسکریت میباشد. در...
ها. (ع اِ) حرفی است از حروف مهموسه و گاهی زائد آید و مبدل شود. (منتهی الارب ). نام حرف «هَ». ج ، هاآت . (ناظم الاطباء).
ها. (ع ضمیر) ضمیر مفرد غایب مؤنث و به معنی آن ، او و خویش است . باثرها، بعینها، بنفسها، دنیا و مافیها. فاطمه سلام اﷲ علیها.
ها. (ع حرف ) حرف تنبیه است و بر چهار لفظ درآید:1- اسم اشاره ، مانند: «ذا» و «ذی » و جز آن . مخصوص اشاره ٔ به دور نباشد، مانند: «هذا»، «هذه »، «...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۳ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.