اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هع

نویسه گردانی:
هع. [ هََ ع ع ] (ع مص ) قی کردن ، لغتی است در هوع . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کلبی ها. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاور کبکان است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 153 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
کلبی ها. [ ک َ ] (اِخ ) ۞ فرقه ای از فلاسفه ٔ یونان که بوسیله ٔ «آنتیس تن » ۞ یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس بوسیله ٔ دیوژن ۞ (د...
سنده ها. [ ] (اِ) به هندی طباشیر است . (فهرست مخزن الادویه ).
داکی ها. (اِخ ) نام مردم داکیه ، یعنی مردم ناحیه ٔ رومانی کنونی . (ایران باستان ج 3 ص 2462 و 2467 و 2469).
پیچی ها. (اِ مرکب ) ۞ نام دسته ای از پروانه واران که از پراکنده ترین تیره های گیاهان گلدارست . برگهای پیچیها همه مرکب و در انتهای آنها یک...
خرده ها. [ خ ُ دَ / دِ ] (اِ) کُسور. اعداد غیرکامل (اصطلاح اهل حساب ). (یادداشت بخط مؤلف ).
یونی ها. [ ی َ وَ ] (اِخ ) ۞ یونانیهای آسیای صغیر. (از ایران باستان ج 2 ص 1605). و رجوع به یونان و یون شود.
کنده ها. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دالایی است که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 441 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
بئر حاء. [ب ِءْ رِ ] (اِخ ) بئر حا (بی همزه ). نام زمینی در مدینة نزدیک مسجد و متعلق به ابوطلحه بوده است و به قصربنی جدیله نیز معروف است . ...
خستگی ها. [ خ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جراحتها، ریش ها : همی گفت کای داور داد پاک گر از خستگیها شوم من هلاک . فردوسی .تن پیلتن را چنان خسته دیدهمه ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۳ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.