اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هفت

نویسه گردانی: HFT
هفت . [ هَُ] (اِ) هر دمی باشد از آب و شراب و شربت و دوغ و امثال آن که فروکشند، و به ترکی قرت گویند. (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
هفت خراس . [ هََ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایت از هفت آسمان است که سماوات سبع باشد. (برهان ). رجوع به هفت چشم خراس و نیز رجوع به خراس شود.
هفت چراغ . [ هََ چ ِ ] (اِ مرکب ) هفت ستاره . (آنندراج ).
هفت چوبه . [ هََ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورامین شهرستان تهران که 411 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ،صیفی و میوه ...
هفت پرده . [ هََ پ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) هفت پرده ٔ چشم . (از برهان ) : اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرازآنسوی هفت پرده به بازار می کشی . حافظ. || ه...
هفت پرند. [ هََ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) کنایت از هفت زمین است : زین هفت پرند پرنیان رنگ گر پای برون نهی خوری سنگ .نظامی .
هفت پشت . [ هََ پ ُ ] (اِ مرکب ) هفت نسل که پس از هر کسی از او و فرزندانش در وجود آیند. مقابل هفت جد.- هفت پشت کسی را به سگ آبی رساندن ...
هفت پوست . [ هََ ] (اِ مرکب ) هفت بنیان است که کنایه از هفت آسمان باشد. (برهان ) : همه آفریده ست در هفت پوست بدو آفرین ، کآفریننده اوست .نظام...
هفت پهلو. [ هََ پ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) هفت ضلعی . رجوع به هفت بر شود. || نام گیاهی است . (یادداشت مؤلف ). گیاهی است . (ابن البیطار). رجوع...
هفت پیکر. [هََ پ َ / پ ِ ک َ ] (اِ مرکب ) کنایت از هفت آسمان . (برهان ). || هفت کوکب سیار. (برهان ). || جایی که در آن هفت گونه نقش باشد :...
هفت تنان . [ هََ ت َ ] (اِخ ) اصحاب کهف است و آن یملیخا، مگشلینیا، مشلیتیا، مرنوش ، دبرنوش ، شادنوش ، و مرطونش باشد. (برهان ). یعقوب وراژینی نا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.