گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هفت شاخ نویسه گردانی: HFT ŠAḴ هفت شاخ . [ هََ ] (ص مرکب ) آنچه دارای هفت شاخه باشد از درخت و جز آن .- سرو هفت شاخ ؛دنیا و فلک : از این سرو شش پهلوی هفت شاخ که بالاش تنگ است و پهلو فراخ .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی شاخ هفت بیخ شاخ هفت بیخ . [ خ ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از هفت فلک . (هفت پیکر نظامی گنجوی حاشیه ٔ ص 45) : از سر این شاخ هفت بیخ بزن وز سم ای... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود