هم آورد. [ هََ وَ ] (ص مرکب ) چون دو کس با هم جنگ کنند هر یک مرد دیگری را هم آورد باشد یعنی همتا وهم کوشش . (برهان ). آورد به معنی جنگ است
: هم آورد را دید گردآفرید
که بر سان آتش همی بردمید.
فردوسی .
چه سازیم و درمان این درد چیست
به ایران هم آورد این مرد کیست ؟
فردوسی .
نشست از بر پشت پیل سپید
هم آوردش از بخت شد ناامید.
فردوسی .
کس این پهلوان را هم آورد نیست
همه لشکر او را یکی مرد نیست .
اسدی .
هم آورد او گر بود زنده پیل
کم از قطره باشد برِ رود نیل .
نظامی .
-
هم آوردجوی ؛ آنکه حریف و هم جنگ خواهد
: به میدان ز خون چون درآورد جوی
میان دو صف شد هم آوردجوی .
اسدی .