اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

همام

نویسه گردانی: HMAM
همام . [ هَُ ] (اِخ ) تبریزی . خواجه همام الدین بن علایی تبریزی ، از شعرا و سخنگویان نامبردار آذربایجان است و در فنون نظم به خصوص در غزلسرایی سبک سعدی را به خوبی تتبع کرده است . خود نیز لطافت سخن خود را دریافته و گفته است :
همام را سخن دلفریب و شیرین است
ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی .
دیوان غزلیات همام در حدود دوهزار بیت دارد. نیز منظومه ای بنام صحبت نامه از او مانده است که به نام شرف الدین هارون پسر شمس الدین محمد صاحبدیوان جوینی ساخته شده است . این غزل معروف از اوست :
دانی چگونه باشد از عاشقان جدایی
چون دیده ای که ماند خالی ز روشنایی
سهل است عاشقان را از جان خود بریدن
لیکن ز روی جانان مشکل بود جدایی
در دوستی نیاید هرگز خلل ز دوری
گر در میان یاران مهری بودخدایی
هر زر که خالص آید بر یک عیار باشد
صد بار اگر در آتش آن را بیازمایی .

(ازتاریخ ادبیات تألیف رضازاده ٔ شفق ص 311 به بعد).


وفات او را به سال 714 هَ . ق . ضبط کرده اند. این دو غزل از او نقل میشود:
اینان که آرزوی دل و نور دیده اند
تَنْشان مگر ز روح لطیف آفریده اند
در جسمشان که جان خجل است از لطافتش
جانی دگر ز نور الهی دمیده اند
از چشم مست و روی و لب باده رنگشان
جانها به ذوق ، ساغر می درکشیده اند
آب حیات بودو نبات و شکر به هم
آن شیر مادران که به طفلی مکیده اند
مرغان سدره بهر تماشای این گروه
از آسمان به منزل دنیا پریده اند
در حیرتم از این همه گلهای دلفریب
تا در کدام آب و زمین پروریده اند.

#


این خاک توده منزل دیوان رهزن است
بگذر ز منزلی که در او جای دشمن است
مغرور عشوه های جهانی و بی خبر
کاین غول را چه خون عزیزان به گردن است
تا کی کنی عمارت این دامگاه دیو
کآخر تو را به عالم علوی نشیمن است
سیمرغ جان کجا کند از گلخن آشیان
کاو را هوای تربت آن سبز گلشن است
از منجنیق دهر شود عاقبت خراب
بنیاد این وجود گر از سنگ و آهن است
در زیر ران حکم تو گر ابلق زمان
رهوار میرود، مشو ایمن که توسن است .

(از گنج سخن تألیف صفا ج 2 ص 174 به بعد).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
حمام پائین . [ ح َم ْ ما ] (اِخ ) دهی از دهستان یعقوب وند بخش الوار شهرستان خرم آباد. تپه ماهور و گرم سیری است . آب آن از چشمه ٔ حمام پائین و ...
حمام رفتن . [ ح َم ْ مارَ ت َ ] (مص مرکب ) رفتن به گرمابه . || درتداول عوام ، کنایه از مباشرت و آرمیدن مرد با زن .
حمام زنان . [ ح َم ْ مام ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً جای پرشور وغوغا. (از آنندراج ) (غیاث از مصطلحات ) : من و هنگامه ٔ بیهوده گفتاران...
سراب حمام . [ س َ ح َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در17 هزارگزی جنوب باختری ملاوی و 3 هزارگزی خاو...
کلاته حمام . [ ک َ ت ِ ح َم ْ ما ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نیگنان بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس ، محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافی...
خزانه ٔ حمام . [ خ ِ / خ َ ن َ / ن ِ ی ِ ح َم ْ ما ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )جایی از حمام که آب گرم در آن می باشد. (آنندراج ).
خزینه ٔ حمام . [ خ َ ن َ / ن ِ ی ِ ح َم ْ ما ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) آن آبگیر از حمام که در وی آب گرم باشد و گاه بر آبگیر آب سرد هم اطلاق ...
حمام گرفتن . [ ح َم ْ ما گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) (اصطلاح جدید، مأخوذ از زبان های خارجی ) حمام رفتن . استحمام کردن . بدن خود را شستشو دادن . (ف...
عروس حمام بر. [ ع َ ح َم ْ ما ب َ ] (نف مرکب ) آنکه عروس را به گرمابه برد. || (اِ مرکب ) جامه ٔ تنک و باریک و خوش رنگ و سخت کم دوام که ی...
قلعه حمام رسول . [ ق َ ع َح َم ْ ما م ِ رَ ] (اِخ ) دهی مرکز دهستان قلعه ٔ حمام بخش صالح آباد شهرستان مشهد، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری صا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.