هماهم
نویسه گردانی:
HMAHM
هماهم . [ هََ هَِ ] (ع اِ) هموم و اندوهها. (منتهی الارب ). ج ِ هم ّ. رجوع به هم ّ و هموم شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حماحم . [ ح َ ح ِ ] (ع اِ) پودینه ٔ بستانی که برگش پهنا باشد و آنرا حبق نبطی گویند. برای زکام نافع است و سده های دماغ گشاید و دل را نیرو بخ...