اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم دستی

نویسه گردانی: HM DSTY
هم دستی . [ هََ دَ ] (حامص مرکب ) اتفاق . موافقت . دست به دست هم دادن :
در سر آمد نشاط و سرمستی
عشق با باده کرده همدستی .

نظامی .


|| درافتادن . پنجه درافگندن :
ستیزه با بزرگان به توان برد
که از همدستی خردان شوی خرد.

نظامی .


نایب شه ز روی سرمستی
کرد با او به جور همدستی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.