هم رو
نویسه گردانی:
HM RW
هم رو. [ هََ ] (ص مرکب ) روبه رو. هم صورت . (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هم رو. [ هََ رَ / رُو ] (نف مرکب ) همراه و همسفر و رفیق . (آنندراج ).
همرو. [ هََ ] (اِ) امرود. نوعی از درختهای شمال ایران . (یادداشت مؤلف ).
رو در هم کشیدن . [ دَ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چهره را ترش کردن به نشانه ٔ قهر و خشم و ناخشنودی . چین بر چهره افکندن در مقابل عمل یا سخنی ...