اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم کشیدن

نویسه گردانی: HM KŠYDN
هم کشیدن . [ هََ ک َ /ک ِ دَ ] (مص مرکب ) دوختن لباس بدون دقت و ظرافت : هرطور بود هم کشیدم و تنم کردم . (یادداشتهای مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رو در هم کشیدن . [ دَ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چهره را ترش کردن به نشانه ٔ قهر و خشم و ناخشنودی . چین بر چهره افکندن در مقابل عمل یا سخنی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.