همة
نویسه گردانی:
HM
همة. [ هََ م ْم َ / هَِ م ْ م َ ] (ع اِ) کاری که قصد کردن آن نمایند. || قصد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هِمَم . (منتهی الارب ). || هوی . ج ، همم . (اقرب الموارد). خواهش . (منتهی الارب ). || پیر فانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زن پیر فانی . (اقرب الموارد). گنده پیر. (منتهی الارب ). ج ، همات ، همائم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
همه فن حریف . [ هََ م َ / م ِف َ ح َ ] (ص مرکب ) کسی که تن به هر کار میدهد یا از عهده ٔ هر کار خوب یا بد برمی آید. (یادداشت مؤلف ).
گردنه ٔ همه کس . [ گ َ دَ ن َ ی ِ هََ م َ ک َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه سنندج به همدان میان داشلاق و همه کس ، واقع در 130700گزی سنندج .
از این سه واژه، یکی (همه) پارسی و آن دو عربی است؛ و پارسی چایگزین برای هر سه این است:
هَندوََر handvar که واژه ای اوستایی می باشد
قدمگاه همه هینگ . [ ق َ دَ هََ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. در 21هزارگزی جنوب باختری شوسف و 19هزارگزی باختر...
همهخدایی یا پانتئیسم (به انگلیسی: Pantheism) باور به این موضوع است که واقعیت با الوهیت یکسان است یا همه چیز از همه چیز ساخته شدهاست (خدا همه چیز است...
سوطیرا، یا رهاییبخش بزرگ یک معجون همهکاره است. این معجون در بسیاری از بیماری رهاییبخش انسان است.
محتویات [نمایش]
[ویرایش]خواص
در بیماری صرع،...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.