هنگفت . [ هََ گ ُ ]
۞ (ص ) گنده و سطبر و ضخیم . (برهان )
: بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت .
سنائی .
فرستادم به خدمت رقعه ٔ وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین .
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. (برهان ).