گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هواگیر نویسه گردانی: HWʼGYR هواگیر. [ هََ ] (نف مرکب ) هواگیرنده . در حال پرواز.- هواگیر گشتن ؛ هوا گرفتن . پریدن : از راه نظر صید دلم گشت هواگیرای دیده نگه کن که به دام که درافتاد. حافظ.|| که آنجا هوا گذاره دارد. که معرض هواست . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود