اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هوس پختن

نویسه گردانی: HWS PḴTN
هوس پختن . [ هََ وَ پ ُ ت َ] (مص مرکب ) به فکر هوس رانی بودن . هوس کردن : هر دم هوسی پزد و هر لحظه رایی زند. (گلستان ).
وان دگرپخت همچنان هوسی
این عمارت به سر نبرد کسی .

سعدی .


هوس پختن از کودک ناتمام
چنان زشت نبود که از پیر خام .

سعدی .


- هوس خام پختن ؛ آرزوی چیزی برنیامدنی داشتن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.