گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هوس کردن نویسه گردانی: HWS KRDN هوس کردن . [ هََ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هوس داشتن . در هوس افتادن . خواستن . خواهانی و آرزو کردن : چنان به پای تو در مردن آرزومندم که زندگانی خویشم چنان هوس نکند. سعدی .هوس کرده بودم که کرمان خورم به آخر بخوردند کرمان سرم .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود