هوک
نویسه گردانی:
HWK
هوک . [ هََ ] (ع ص ) احمق و گول با اندکی زیرکی . یهکوک . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هوک . [ هََ وَ ] (ع اِمص ) گولی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) گول گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
هوک . [ هَِ وَک ک ] (ع ص ) گول با اندکی زیرکی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). یهکوک . (منتهی الارب ).
هوک . (اِخ ) ۞ رابرت . فیزیک دان و منجم معروف انگلیس (1635-1703 م .). در رشته ٔ فیزیک کشفیات و تحقیقاتی به عمل آورده و کاشف قانونی است ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حوک . [ ح َ ] (ع اِ) بادروچ که ریحان کوهی باشد. (منتهی الارب ). بورنگ . (نصاب ). باذروج و آن حبق است . (اقرب الموارد). پادرو. (مهذب الاسماء...