هول . [ هََ
/ هُو] (ص ) راست و درست . (آنندراج ) (برهان )
: گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم .
مولوی (از آنندراج و جهانگیری ).
صاحب جهانگیری بیت فوق را شاهد برای معنی درست آورده است و در انجمن آرا و آنندراج آمده : در این معنی تأمل است ، چه گول ضد زیرکی است و گول شدن مناسب است ولی هول شدن به معنی درست شدن به این مقام نمیسازد و از سبک غزل مولانا دور است . || بلند و رفیع. (برهان )
: چگونه هول حیوانی چو بالاور ژیان شیری
کجا پیل ژیان زو تا جهان باشد جهان باشد.
فرخی (از آنندراج ).