هیل
نویسه گردانی:
HYL
هیل . [ هََ ] (ع مص ) فروریختن بر چیزی خاک و ریگ را. (منتهی الارب ). || فروریختن آرد در انبان بی وزن و کیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فروریختن .(دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (مصادراللغه ). || روان کردن . || (اِ)مال بسیار. (دهار) (اقرب الموارد). مال بسیار یا ریگ یا باد. (اقرب الموارد). || آنچه فروریزد از ریگ و خاک و آرد و جز آن . و جاء بالهیل و الهیلمان ؛ مال بسیار آورد یا آورد ریگ و باد را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || قاقله ٔیمنی است یا فارسی ، هندی الاجی است . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
حیل حیل . [ ح َ ح َ ] (ع اِ صوت ، اِ مرکب ) اسم صوت است که بدان بزان را زجر کنند. (از اقرب الموارد). زجر است بزان را. (منتهی الارب ) (ناظم ...
علم حیل. نام عربی مکانیک=منجانیقون. مکانیک . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ شاخه ای از علم فیزیک است که خواص اجسام مادی را در برابر اثر نیرو مطالعه می کند. ...
اصحاب حیل . [ اَ ب ِ ی َ ] (اِخ ) گروهی از پزشکان بودند که در فترت میان برمانیدس و افلاطون بسر میبردند. رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء...