اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هیل

نویسه گردانی: HYL
هیل . (اِ) ۞ معروف است و به عربی قاقله ٔ صغار میگویند. (برهان ). دوایی است که به هندی الایچی سفید نامند. ظاهراً این معرب هیل است که به یای مجهول باشد و به عربی قاقله ٔصغار را گویند. (غیاث اللغات ). هل . هیل بوا. خیربوا. (یادداشت مؤلف ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) :
فلفل و میخک و بزباز و کبابه ی ْ چینی
جوز بویا بود و هیل و قرنفل در کار.

بسحاق اطعمه .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
حیل حیل . [ ح َ ح َ ] (ع اِ صوت ، اِ مرکب ) اسم صوت است که بدان بزان را زجر کنند. (از اقرب الموارد). زجر است بزان را. (منتهی الارب ) (ناظم ...
علم حیل. نام عربی مکانیک=منجانیقون. مکانیک . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ شاخه ای از علم فیزیک است که خواص اجسام مادی را در برابر اثر نیرو مطالعه می کند. ...
اصحاب حیل . [ اَ ب ِ ی َ ] (اِخ ) گروهی از پزشکان بودند که در فترت میان برمانیدس و افلاطون بسر میبردند. رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مجید
۱۳۹۵/۱۲/۱۳
0
0

هیل به معنی گشنیز میشه کمتر از هم و از سایت های دیگه کپی کنید و کمی واقعا مطالعه کنید


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.