یعقوب . [ ی َ ] (ع اِ) کبک نر. ج ، یعاقیب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از دهار) (ناظم الاطباء) (برهان ) (از اختیارات بدیعی ) (غیاث ) (از مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). ابن خلدون ذیل اقلیم خامس آرد: در آن اقلیم بر کنار بحر محیط در آخر ضلع غربی شهر شنتیاقو است و معنی آن یعقوب است . (از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون )
: هم به انصاف او نهد بیضه
جفت یعقوب بر دو بال عقاب .
سوزنی .
|| جوی خرد. (دهار). || اسب . (از منتهی الارب ).