یعقوب
نویسه گردانی:
YʽQWB
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم برزبینی ، مکنی به ابوعلی (409-486 هَ . ق .). از اهل برزبین بغداد بود. در اصول و فروع کتابهایی دارد و از آن جمله است : التعلیقة، در فقه و خلاف . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
یعقوب . [ ی َ ] (ع اِ) کبک نر. ج ، یعاقیب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از دهار) (ناظم الاطباء) (برهان ) (از اختیارات بدیعی ) (غیاث ) (از مهذب ال...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) بیست ونهمین از امرای بنی مرین مراکش (819-827 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 50).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ششمین از امرای آق قویونلو (884-896 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 227).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بزاز بغدادی ، ملقب به جراب . محدث است . فرزندش اسماعیل بن یعقوب بن حسن بن عرفه ای و از وی حدیث کرده اند...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن جمال الدین بن ابراهیم بختیاری حویزی .فقیه امامی . از آثار اوست : 1- الاعتبار فی اختصار الاستبصار. 2- حاشی...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سعد، مکنی به ابویوسف کوفی انصاری شاگرد ابوحنیفه . قاضی القضاة به زمان هارون خلیفه ٔ عباسی (113-182 هَ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عیسی بن ابی جعفر منصور، مکنی و معروف به ابوالاسباط. از گویندگان دارالخلافه ٔ عباسیان در عراق و معاصر ما...
یعقوب . [ ی َ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن کثیربن زیدبن افلح عبدی ، معروف به دورقی و مکنی به ابویوسف . در زمان خویش محدث عراق و از ثقات بود. ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی سلمة قرشی تمیمی ، مکنی به ابویوسف و معروف به یعقوب الماجشون . از فقهای تابعی بود و از عبداﷲبن عمر و جز وی ر...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی عصرون . رجوع به یعقوب بن عبدالرحمان ... شود.