اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یک بدو

نویسه گردانی: YK BDW
یک بدو. [ ی َ / ی ِ ب ِدُ ] (ق مرکب ) کلمه ای است که افاده ٔ معنی به یک ناگاه و ناگهان و غافل می کند. (برهان ) (آنندراج ). یک دفعه .یک بارگی . بی خبر. ناگاه . (ناظم الاطباء). در تداول عوام به معنی ناگهان و بی مقدمه است و در قدیم این را یکایک و یک به یک می گفته اند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به یکایک و یک به یک شود. || (اِ مرکب ) مکابره .
- یک بدو کردن ؛ به درازا کشاندن سخن و طول دادن تا به جدال لفظی کشد. ستیز کردن و جواب حرف کسی را دادن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.