اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یک ریز

نویسه گردانی: YK RYZ
یک ریز. [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) متصل . پیوسته . دائم . مدام . پیاپی . پشت هم . (یادداشت مؤلف ). پشت سرهم . پی درپی : او یک ریز حرف زد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.