یک کاره
نویسه گردانی:
YK KARH
یک کاره . [ ی َ / ی ِ رَ / رِ ] (ص نسبی ) دارای یک کار. || که یک کار از او ساخته شود. || (ق مرکب ) در تداول زنان ، جمله ای است اظهار تعجب و شگفتی را. کلمه ای است استغراب و استعجاب عملی غیرمنتظره را. مثلاً گویند: «یک کاره از خانه ات پا شدی اینجاآمدی که این را به من بگویی !» (یادداشت مؤلف ). در تداول قید حالت است و معنی آن ، بی کار بودن ، کاری نداشتن ، فقط برای همین کار و مانند آن می باشد. بی جهت . بی خود. یککه کار یا یککه کاره (در تداول مردم قزوین ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
با آوایی شگفتی نما به کسی گفته می شود که کاری پیش بینی ناپذیر و خودپسندانه از او سر بزند.