اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یک لایی

نویسه گردانی: YK LAYY
یک لایی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) یک لا بودن . یک لایه داشتن . || (ص نسبی ) آنچه یک لا داشته باشد. مقابل دولایی . || نازک . بی دوام . کم دوام . || لاغر. نزار :
تن یک لایی من ، بازوی تو، سیلی عشق
تو مگر رستم دستان زده ای به به به !

عارف قزوینی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.