یله دادن . [ ی َ ل َ
/ ل ِ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . واگذاشتن . واگذار کردن . سر دادن . (یادداشت مؤلف )
: عشق بر دل قرعه زد چون دل نصیب او رسید
راه پیش او گرفتم دل به او دادم یله .
مسعودسعد.
|| تکیه دادن . تکیه کردن . به درازا به پشت تکیه به جایی نرم کردن . بر متکا یا مبل یا صندلی یله دادن ، یعنی : تکیه دادن . لم دادن . لمیدن . در حال استراحت کامل به چیزی تکیه دادن . (از یادداشت مؤلف ). || بی کار و بی عار شدن . (ناظم الاطباء).