یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، مکنی به ابوالحسن و معروف به ابن دایه . از نویسندگان و محاسبان بغدادی و از غلامان ابراهیم بن مهدی بود. پس از درگذشت ابن مهدی (224 هَ . ق .) به دمشق رفت و از آنجا به مصر سفر کرد و در عداد نویسندگان و معاریف نامی آنجا درآمد. مردی بخشنده و دارای مکارم اخلاقی بود. در زمان وی احمدبن طولون فرمانروای مصر شد و او را به زندان افکند. نزدیک سی مرد پیش ابن طولون رفتند و با گریه و زاری از او خواستند که اگر قصد کشتن یوسف را دارد همه ٔ آنان را باوی بکشد و بدو گفتند که سی واند سال با عطای یوسف زندگی کرده اند. ابن طولون وی را آزاد کرد. از آثار اوست : 1- اخبارالاطباء. 2- اخبار ابن المهدی . یوسف در حدودسال 265 هَ . ق . در مصر درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۴ ثانیه
فقه یوسف . [ ف َ ق ِ س ُ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مریوان شهرستان سنندج که دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گل یوسف . [ گ ُ ل ِ س ُ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل بستان افروز را گویند که گل تاج خروس باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گل بستان ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . این دهستان درغرب دهستان خین ، کنار اروندرود واقع شده ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نهر یوسف از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . در12 هزارگزی شمال غربی خرمشهر و یک هزارگزی جنوب...
اخی یوسف . [ اَ س ُ ] (اِخ ) یکی از علمای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی است . اصل وی از توقاد است و در مدارس بروسه و ادرنه و بعض مدرسه های ...
جب یوسف . [ ج ُب ْ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به جُب ّ شود.
ده یوسف . [ دِه ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در چهارهزارگزی باختری ده دوست محمد. با 146 تن سکنه . آب آن از رو...
یوسف گلی . [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی خاوری سردشت ، با 187 تن سکنه . آب آن از ر...
یوسف وند. [ س ِوَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد است . این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستا...
حجاج بن یوسف در سال 40 هجری قمری در طائف به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی بود. اوج ستم و بیداد حجاج در سال هایی بود که...