یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن میاد سدراتی ورجلانی ، مکنی به ابویعقوب . دانشمند وفقیه و از فرقه ٔ اباضیه ٔ خوارج و از مردم ورجلان مغرب بود. در جوانی به اندلس رفت و در قرطبه سکنی گزید.از آثار اوست : العدل و الانصاف (در 3 جلد) در اصول فقه . الدلیل و البرهان (در 3 جلد) در عقاید اباضیه . مرج البحرین ، در منطق و هندسه و حساب . او شعر نیز می گفت و به سال 570 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خالدبن عمیر سمتی ، مکنی به ابوخالد و معروف به سمتی ، اهل بصره . فقیه و متهم به زندقه بود. از پیشوایان فرقه ٔ جهمی...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خضر(خیرالدین )بن جلال الدین رومی ، معروف و ملقب به سنان الدین . فقیه حنفی و در علوم عقلی بسیار متبحر و آگاه و خود...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خطاربن یوسف بن مخائیل بن منصور غانم ناخوسی ، معروف به یوسف غانم . ادیب و شاعر مارونی لبنانی . در بیروت دانش آموخ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ )ابن خطیب . رجوع به یوسف (ابن حسن بن محمد...) شود.
یوسف . [ س ُ] (اِخ ) ابن خلیل بن قراجابن عبداﷲ دمشقی حلبی ، مکنی به ابوالحجاج و ملقب به شمس الدین و معروف به ابن خلیل . محدث حنبلی بود. د...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خلیل بن محمد منیر حلبی ، معروف به قارِقلی . متصوف و شاعر و در فقه و موسیقی عالم بود. به سبب تدریس در مدرسه ٔ قارلق...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن رافعبن تمیم بن عتبه ٔ اسدی موصلی ، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن شداد و ملقب به بهاءالدین . از فرمانروایان و ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن زکریا مغربی ، ساکن مصر. ادیب و شاعر بود. در مصر پرورش یافت و به تحصیل پرداخت ودر آنجا به سال 1019 هَ . ق . درگذشت ....
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن سالم بن احمد، معروف به حنفی . فاضل وشاعر و فقیه شافعی و از مردم مصر (ده خفته ) بود. دومقامه ، رساله ای در «علم الآد...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن عیسی شنتمری ، مکنی به ابوالحجاج و معروف به اعلم (اعلم شنتمری ). رجوع به اعلام زرکلی و نیز شنتمری ال...