یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف .[ س ُ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن علی سکاکی ، مکنی به ابویعقوب و ملقب به سراج الدین و معروف به سکاکی . از دانشمندان ادب عرب و معانی و بیان و عروض و شعر وجز آن بود. و رجوع به ابویعقوب (السکاکی ...) شود.
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن یونس بن منعة، مکنی به ابوالمعالی و معروف به ابن منعة. قاضی موصل بود. و ریاست آن اقلیم به وی خ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن هبةاﷲ واسطی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به مجدالدین و معروف به ابن البوقی وزیر. دانشمندی از خاندان علم و ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن ابی بکربن علی بطاح اهدل حسینی زبیدی . محقق و مدرس و از علمای شافعی در یمن و مشتغل در تاریخ و ح...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف بن اسماعیل بن فرج بن نصر. سلطان ابوالحجاج غرناطی اندلسی ، پادشاه غرناطه و از شاهان دولت بنی نصربن ا...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدجان کوسج قراباغی . متوفا به سال 1054 هَ . ق . در علم معقول از مستعدان روزگار گذشته و در فکر و سخن هم فائق اقر...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدخان قره باغی . از علمای کلام و از مردم ده قره باغ همدان و به قره باغی معروف بود. از آثار اوست : 1- تفسیر قول ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد میلوی (مولوی )، معروف به ابن وکیل و مکنی به ابوالحجاج . ادیب به مصر بود و تألیفاتی دارد که از آن جمله است...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن معزوز قیسی مرسی ، مکنی به ابوالحجاج . عالم به ادب عرب از مردم جزیرةالخضراء اندلس بود. در پایان عمر به مرسیة رفت ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن موسی بن ابی عیسی غسانی سبتی ، مکنی به ابویعقوب . فقیه مالکی و از حافظان حدیث بود. وی در اصل از سبتة مغرب بود و د...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن موسی بن سلیمان بن فتح بن محمد جذامی رُندی . شاعر و از فضلاء قضاة بود. قضاء زادگاه خود «رند» و جز آن یافت . از آثار اوس...