یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) (1286-1361 هَ . ق .) ابن احمد یوسف ، معروف به یوسف احمد. دانشمند آثار اسلامی و از مردم قاهره و نخستین مصری از معاصران است که برای خط کوفی زحمت کشیده و به حل غوامض آن موفق شده است . پدرش پیکرتراش ظریف کاری بود. او را به تحصیل درس خطوط آثار قدیمی مساجدو رابطه و همانندی بین آنها و شکستگی نقشها و زینتهای آن آثار گماشت . یوسف قرآن را از بر داشت ، ازاین رودر خواندن بسیاری از نقوش قرآنی توفیق یافت . و نتیجه ٔ تحقیقات و جزوه های تدریس خود را به صورت کتابهایی منتشر ساخت که از آن جمله است : 1 - الخط الکوفی ، که آن را برای جوانان مسلمان در دانشگاههای قاهره و نیزدانشگاه ابن طولون ، دانشگاه عمروبن العاص و جز آن تقریر کرده است . 2 - الفهرست ، که راهنمای مختصر آثار باستانی قاهره است . 3 - المحمل و الحج (جلد اول ). 4 -الاسلام و الحبشه . علاوه بر کتابهای بالا در حدود چهل رساله دارد که به چاپ نرسیده است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن علی بن هادی کوکبانی صنعانی . از مردم صنعای یمن و از ادبا بود. به سال 1115 هَ . ق . درگذشت . از آثار اوست : 1- طوق ا...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمران حلبی . از مردم شام و ادیب و شاعر بود و به بازرگانی اشتغال داشت . درسرزمین شام به سفر پرداخت و آنگاه به ق...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ )ابن عمر انفاسی (661-761 هَ . ق .)، مکنی به ابوالحجاج و معروف به انفاسی . امام مسجد کروبین در فاس و مردی نیکوکار و فقیه...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمر (المنصور نورالدین )بن علی بن رسول ترکمانی یمنی ، ملقب به شمس الدین و معروف به «مظفر رسولی ». دومین پادشاه از...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن حکم ، مکنی به ابویعقوب و معروف به ثقفی . از مردم بلقاء است . هشام بن عبدالملک او را به سال 106 هَ ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن یوسف ازدی ، مکنی به ابونصر. از مردم بغداد و نخست نایب الحکومه و بعد حاکم آن شهر بود (سال 327-329 هَ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمر صدقی شوقی ماردینی . از آثار اوست : 1- محاسن الحسام . 2- معراج المعتمر و الحاج . 3- مسیر عموم الموحدین الی احیاء ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمربن یوسف صوفی کادوری . از آثار اوست : جامع المضمرات و المشکلات . وی به سال 832 هَ . ق . درگذشته است . (از اعلام ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن قطبة. رجوع به یوسف (ابن احمدبن عبداﷲبن قطبة) شود.
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد المستنصر (یا المنتصر) باﷲبن محمدناصربن یعقوب قیسی کومی . فرمانروای مغرب اقصی ، از موحدان است . پس از مرگ پدرش ...