یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خالدبن عمیر سمتی ، مکنی به ابوخالد و معروف به سمتی ، اهل بصره . فقیه و متهم به زندقه بود. از پیشوایان فرقه ٔ جهمیه و نخستین کسی است که کتابی درباره ٔ شروط نوشته و نیز اولین کسی است که رأی ابوحنیفه را به بصره برده است . کتابی در «تجهم » دارد و گفته اند که در آن میزان و رستاخیز را انکار کرده است . درنزد بیشتر اهل حدیث دروغگو و زندیق شمرده می شود. و به سال 190 هَ . ق . درگذشته است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن کج دینوری ، مکنی به ابوالقاسم . فقیه نامی و از امامان شافعی از مردم دینور بود و به قضاوت آنجا رس...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمد علموی . ادیب و شاعر و کثیرالشعر بود. نجم الغزی او را شاعر مکثار بلکه مهذار نامیده و گفته است بیشتر اشعار او جز و...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمد قونوی مولوی رومی ، که وی را ازهدی نیز نامیده اند. از فضلای ترک و شارح مثنوی مولوی بود. در زبان و ادب عرب ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) (1286-1361 هَ . ق .) ابن احمد یوسف ، معروف به یوسف احمد. دانشمند آثار اسلامی و از مردم قاهره و نخستین مصری از معاصران ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسباط. از پاکان و محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده ، از آن جمله است : «چشم پوشی از ریاست سخت تر از چشم پوشی ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن الیاس بن احمد خویی (جوینی ) شافعی بغدادی ، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن الکتبی و ملقب به نصیرال...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن علی ، ملقب به شهاب الدین و مکنی به ابوالمحاسن و معروف به شواء. شاعر و ادیب و از دوستان ابن خلکان مور...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن فرج بن اسماعیل انصاری خزرجی نصری ، مکنی به ابوالحجاج انصاری . هفتمین پادشاه از سلسله ٔ «بنونصربن الاح...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف نبهانی . شاعر و ادیب و قاضی بود. در دیه اجزم بنی نبهان از حوالی حیفا در شمال فلسطین و در سال 126...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن الدایه . رجوع به یوسف (ابن ابراهیم ... ابن دایه ) شود.