یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابراهیم همدانی ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به علم الدین و معروف به ابن المرصص . از مردم فسطاط مصر و از گویندگان نامی روزگار خود بود. او در حلب به سال 638 هَ .ق . درگذشت . گویند خدمتگزارش او را خفه کرد و برخی از کتابهای او را برداشت و گریخت . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد، ابوالمحاسن جمال الدین ملطی . قاضی حنفی (726-803 هَ . ق .). اصل وی از خرت برت دیاربکر و زادگاهش ملطیة...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن موسی کلبی ، مکنی به ابوالحجاج . از مردم سرقسطة و نابینا بود و از دانشمندان نحو و توحید و اعتقادات به شمار است . در ا...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن هلال بن ابی البرکات جمال الدین حلبی حنفی ، مکنی به ابوالفضائل صفدی . پزشک بود و از ادب و فقه نیز بهره داشت . او ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یبقی بن یوسف بن مسعودبن عبدالرحمان بن یسعون تجیبی اندلسی و گویند شنشی ، مکنی به ابوالحجاج . لغت دان معروف . او را...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن یحیی حسنی علوی ، امام زیدی یمانی . از دانشمندان بود و تألیفاتی دارد. در دیه ریدة از بلادحاشد یمن ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن الحسین بن امام المؤیدباﷲ محمدبن امام قاسم صنعانی . ادیب ، واقف به تراجم احوال ، از مردم صنعا بود. کتاب ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن عیسی بن عبدالرحمان تادلی ، مکنی به ابوالحجاج و معروف به ابن الزیات . لغت دان و ادیب و از قضاة مالکی و از...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن محمد، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین و معروف به کرمانی . دانشمند بود و به سال 831 هَ . ق . در ق...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن محمدبن زکی الدین علی قرشی دمشقی ، ملقب به بهاءالدین و مکنی به ابوالفضل و معروف به ابن الزکی . از فقهای ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن یوسف اندلسی مغامی ازدی ، مکنی به ابوعمر. از ذریه ٔابوهریره دانشمند و فقیه مالکی از مردم مغام طلیطلةاست ....