اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یوسف

نویسه گردانی: YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد کلبی ، مکنی ومعروف به ابوالفتوح . از آل ابوالحسین کلبی از امرای صقلیه (سیسیل ) در زمان فاطمیان (عبیدیان ) و از دست نشاندگان آنان بود. پس از مرگ پدر به سال 379 هَ . ق .به موجب عهد پدر ولایت صقلیه یافت ، سپس توقیع عزیز فاطمی به ولایت او رسید و از طرف او لقب «ثقةالدولة» یافت . مردم صقلیه در عهد او آسایش و سعادت یافتند و ازشر دشمنان داخلی و خارجی ایمن شدند. یوسف به سال 388 هَ . ق . فالج شد و جانب راست بدنش از کار افتاد و در نتیجه کار را به پسرش جعفر واگذاشت ، اما برادر جعفر، علی بر او شورید، ولی جعفر او را شکست داد و کشت و خود بدسیرتی پیشه ساخت . مردم صقلیه بر او شوریدندو قصر امارت را محاصره کردند. یوسف بر هودجی نشست وبه سوی صقلیون روی آورد. مردم پیش او آمدند و درخواست عزل جعفر و جانشینی پسر دیگرش «احمد اکحل » را کردند. یوسف درخواست آنان را اجابت کرد و در نتیجه شورش فروخوابید و جعفر را به مصر تبعید کرد. مرگ او بعد از سال 410 هَ . ق . روی داده است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یوسف کندی . [ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 6هزارگزی شمال مهاباد، با 315 تن سکنه . آب آن ...
یوسف کندی . [ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، با 120 تن سکنه . آب ...
یوسف محله . [ س ِ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت ، واقع در 9000گزی شمال خاوری خمام و 3000گزی ...
سجن یوسف . [ س ِ ن ِ س ُ ] (اِخ ) زندانی است که یوسف علیه السلام مدت هفت سال در آن بسر برد. و آن در بوصیر است از زمین مصر و اعمال جیزه ...
چاه یوسف . [ هَِ س ُ ] (اِخ ) مشهور است ، و آن دراراضی اردن که از نواحی شام است نزدیک به طبریه باشد. (برهان ). نام چاهی در اراضی اردن ک...
حاجی یوسف . [ س ِ ] (اِخ ) قاضی به قول صاحب حبیب السیر «از جمله ٔ امرا و مقربان دایمسیک خان بود و از دوازده دیوان پادشاهی یکی تعلق به او ...
حسن یوسف . [ ح ُ ن ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زیبایی فوق العاده . || حاشیش . داود ضریر انطاکی گوید: قسمی خیری است . || در تد...
حسن یوسف . [ ح َ س َ س ُ ] (اِخ ) ابن احمد اخباری کربلایی . کتابخانه ای در کربلا داشت و در 1354 هَ . ق . درگذشت .
برج یوسف . [ ب ُ ج ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 851 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
علی یوسف . [ ع َ س ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمدبن محمدبن یوسف بلصفوری ازهری مالکی . وی ادیب و نویسنده وشاعر و روزنامه نگار بود. و در سال 128...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.