اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یوسف

نویسه گردانی: YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن حکم ، مکنی به ابویعقوب و معروف به ثقفی . از مردم بلقاء است . هشام بن عبدالملک او را به سال 106 هَ . ق . به حکومت یمن و به سال 121 هَ . ق . به حکومت عراق منصوب و در عین حال فرمانروایی خراسان را نیز بدو واگذار کرد. با انتقال یوسف از یمن پسرش «الصلت » به حکومت یمن منصوب گردید و یوسف به عراق رفت و در کوفه مستقر گشت . و امیر پیشین خالدبن عبداﷲ قسری را در زیر شکنجه کشت . وی تا خلافت یزیدبن ولید در این مقام باقی بود. یزید در اواخر سال 126هَ . ق . او را معزول و در دمشق زندانی کرد تا آنکه یزیدبن خالد قسری را نزد او فرستاد و او یوسف را به خون پدر خویش بکشت . یوسف نودواند سال عمر کرد و به سال 127 هَ . ق . درگذشت . مردی کوچک اندام و بزرگ ریش و فصیح و بخشنده بود، اما در سخت گیری راه حجاج بن یوسف را پیش گرفت . در لاف زنی و حماقت نیز بدو مثل می زدند ومی گفتند: «أتیه من احمق ثقیف ». (از اعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) مولوی ابوالحامد محمد یوسف علی بن مولانا حاج مولی محمد یعقوب علی سندیلی . از شیوخ عثمانی النسب پدر در پدر در دربار امیر ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میرزا جلال الدین اصفهانی . طبع پاکیزه اش یوسف کنعان سخندانی است . از اوست :از تبسم لب آن غنچه دهن گویا شدداغ دل چشم ت...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میرزا یوسف شیرازی ، مصر فکرش یوسفستان مضامین عشقبازی . او راست :جان ز پهلوی تن از قیمت خود بیخبر است قطره در ابر چه دا...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میرزا یوسف خان دهلوی . از زمره ٔ منصب داران سلطنت محمداکبرشاه بود و به کامرانی زندگانی می نمود. این رباعی در جواب رباع...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میر محمد یوسف بن حکیم میر محمدصادق . از سادات رضوی لکنهوست . ابتدا به تحصیل علم طلسمات و نیرنجات پرداخت و با قاضی محم...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میر محمد یوسف بن خواجه موسی . از اولاد سیدامیر کلال و داماد معزالدین جهاندار پادشاه بود و در قلعه ٔ شاهجهان آباد اقامت داشت...
یوسف ده . [ س ِ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبنه ٔ بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، واقع در 14000گزی شمال خاوری لاهیجان و 2900گزی رودبنه ...
یوسف رضا. [ س ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام سوخته ٔ بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 5هزارگزی شمال خاور ورامین و 40هزارگزی شمالی ...
یوسف خان . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در 5000گزی شمال خاوری قوچان و 4000گزی خاور شوسه ٔ عمومی قو...
یوسف شاه . [ س ُ ](اِخ ) نام اتابک پنجم از اتابکان بزرگ لر و جانشین پدرش شمس الدین آلب آرغون بود، ولی چون جان ابقاخان رااز یک خطر نجات ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.