یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یحیی بن محمدبن زکی الدین علی قرشی دمشقی ، ملقب به بهاءالدین و مکنی به ابوالفضل و معروف به ابن الزکی . از فقهای شافعی و آخرین قاضی از بنی زکی بود. از سال 682 هَ . ق . قضای دمشق را بر عهده گرفت وتا مرگ (سال 685) این سمت را داشت . عمادی گفته است :«او باهوش ترین فرد خاندان زکی و مردی ادیب و اخباری و کثیرالحفظ و ظریف و خوش فتوی بود». ولی مترجمان احوال وی تألیفی از او نام نبرده اند. به نظر می رسد که تشابه اسمی او و «یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز شافعی مقدسی سلمی » مؤلف «عقدالدرر فی اخبار المهدی المنتظر» که به سال 658 هَ . ق . تألیف آن را به پایان برده این گمان را پدید آورده است که آن دو یک تنند،اما از دو شخص شرح حال جداگانه به دست نیامد. تولد او به سال 640 هَ . ق . بوده است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
فقه یوسف . [ ف َ ق ِ س ُ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مریوان شهرستان سنندج که دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گل یوسف . [ گ ُ ل ِ س ُ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل بستان افروز را گویند که گل تاج خروس باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گل بستان ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . این دهستان درغرب دهستان خین ، کنار اروندرود واقع شده ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نهر یوسف از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . در12 هزارگزی شمال غربی خرمشهر و یک هزارگزی جنوب...
اخی یوسف . [ اَ س ُ ] (اِخ ) یکی از علمای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی است . اصل وی از توقاد است و در مدارس بروسه و ادرنه و بعض مدرسه های ...
جب یوسف . [ ج ُب ْ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به جُب ّ شود.
ده یوسف . [ دِه ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در چهارهزارگزی باختری ده دوست محمد. با 146 تن سکنه . آب آن از رو...
یوسف گلی . [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی خاوری سردشت ، با 187 تن سکنه . آب آن از ر...
یوسف وند. [ س ِوَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد است . این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستا...
حجاج بن یوسف در سال 40 هجری قمری در طائف به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی بود. اوج ستم و بیداد حجاج در سال هایی بود که...