یه یه
نویسه گردانی:
YH YH
یه یه . [ ی َهَْ ی َهَْ ] (ع صوت ) یهیه . یهیا. شبانان در راندن شتر گویند: یه یه و یهیا. (از تاج العروس ج 10 ص 421 و ج 9 ص 424). و رجوع به یهیا شود.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
په وی یه . [ پ ِ ی ِ ] (اِخ ) از شهرهای یونان قدیم . خشایارشاآن را تسخیر کرده است . (ایران باستان ج 1 ص 798).
یه طویله خری یا قد یه طویله خری. قدیم در تهران وقتی از کار کسی تعجب میکردند یا نادانی بیش از حد میدیدند برای ملامت و ابراز رنجش از کار طرف می گفتند ...
سکه یه پول کردن خوار و خفیف کردن کسی یا چیزی. توهین و تخفیف و تحقیر کسی. در اینجا منظور از پول، سکه پول سیاه، پشیز، یا کم ارزش ترین سکه است: پول سیاه....
لوسیوس کی یه توس . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از سرداران تراژان امپراطور روم . (ایران باستان ج 3 ص 2485).
الکی و بدون مدرک و دلیل مستند در باره موضوعی اظهار نظر کردن ، بدون ملاحضه های خاص پیرامون مطلبی سخن گفتن . سخن بی ربط زدن . سرسری انگاشتن موضوعی و بحث...