گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ی ی نویسه گردانی: Y Y ی ی . [ ی ُ ی ُ ] (اِ) ۞ (اصطلاح بچگانه ) یویو. بازیچه ای است بچگان را. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به یویو شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی نره ئی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. رخشه یی الکترونی گتره یی گتره یی . [ گ ُ رَ / رِ ] (ص ، ق ) (در تداول عامه ) کتره ای . هردن بیل . هردم بیل . || بغلط. || به تخمین . || چکی . بدون حساب دقیق . || گز... لوزین یی لوزین یی . (اِخ ) ۞ سورباس . نام کرسی کانتون اُب از ولایت تروا ۞ کنار بارس بفرانسه . دارای راه آهن و 945 تن سکنه . بدره یی بدره یی . [ ب َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد (اسلام آباد غرب ) است که 770 تن سکنه دارد. محصول آن غلات ، چغندرقند و کمی میوه... ژالین یی ژالین یی . (اِخ ) ۞ نام کرسی حکومت از ایالت آلیر ۞ درشهرستان ویشی ۞ واقع بر ساحل رود ببر ۞ دارای 954 تن سکنه . و بدانجا معدن مرمر سف... به به یی به به یی . [ ب َ ب َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) (قیاس شود با بعبع، صوت گوسفند) به به کننده . در تداول کودکان ، گوسفند. (فرهنگ فارسی معین ). یی سه سه یی سه سه . [ س ِ س ِ ] (اِخ ) ۞ نامی که چینیان به یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی داده بودند. (از احوال و اشعار رودکی ص 195). و رجوع به ... موءجه ئی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. یوئه ئی چی یوئه ئی چی . [ ءِ ] (اِخ ) ۞ یوئتی . نامی که چینی ها نژاد اصلی ترک را بدان می شناسند و می نامند. (از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 155). و رجوع ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود