همت
نویسه گردانی:
HMT
نگیزه و پشتکار برای انجام دادن کاری تا رسیدن به خواسته؛ این واژه عربی نیست و در اوستایی هومته humata (اندیشه ی نیکو) بوده و از دو بخش ساخته شده است: پیشوند: هو (خوب) مته (اندیشه).***فرهنگ واژه های اوستا. نوشته ی احسان بهرامی. فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
همت آباد سلطان نصیر.[ هَِ م ْ م َ دِ س ُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
حمت . [ ح َ ] (ع ص ) یوم حمت ؛ روز سخت گرم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || تمر حمت ؛ خرمای بسیار شیرین . (منتهی الارب ) (...
حمت . [ ح َ م َ ] (ع مص ) متغیر و تباه شدن . (اقرب الموارد): حَمِت َ الجوز و غیره ؛ تغیر و فسد. (اقرب الموارد). تباه شدن گوز و جز آن . (تاج الم...
همط.[ هََ ] (ع مص ) ستم کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخت زدن . || پاسپر کردن . (منتهی الارب ). || بی اندازه گرفتن . || بی ب...
حمط. [ ح َ ] (ع مص ) خراشیدن و پوست باز کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).