اجازه ویرایش برای همه اعضا

حسام

نویسه گردانی: ḤSAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
حسام الدین نسفی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ن َ س َ ] (اِخ ) شرف الدین شاعر معاصر خاقانی است که در ملاقات با خاقانی از شاعر بودن خود تبری میکند. رجو...
حسین قوجه حسام . [ ح ُ س َ ن ِج َ ح ِ ] (اِخ ) رومی اماسی ملقب به حسام الدین . درگذشته ٔ 961 هَ . ق . منارالانوار نسفی که در اصول است ، شرح ...
حسین حسام الدین . [ ح ُ س َ ن ِ ح ِ مُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) از کتیبه ٔ امیر ارغون بوده است . (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 244، 249، 250، 260)...
حسام بهاءالدینی . [ ح ُ ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) تیره ای از طائفه ٔ چرام . قسمت دوم از اقسام چهار بنیچه ٔ ایل جاکی کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافیای ...
حسام الدین منصور. [ ح ُ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین لاچین شود.
حسام الدین قیمری . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) یکی از امرای ملک اشرف که در جنگ با سلطان روم شکست خورد و زوجه اش که هم شاخ ملک اشرف بود اسیر...
حسام الدین لاجین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به حسامی لاجین شود.
حسام الدین لاچین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ملک منصور. نام پادشاه یازدهم از سلاله ٔ غلامان ترک در مصر است ، که بعد از ملک ناصربن محمدبن قلاو...
حسام الدین طریحی . [ ح ُ مُدْ دی طُ رَ ] (اِخ ) فرزند جمال الدین بن محمدعلی بن احمدبن طریح نجفی معاصر شیخ حرّ عاملی (متوفی 1104 هَ . ق .) اس...
حسام الدین شوهلی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ هََ ] (اِخ ) (سوهلی ) از ترکان اقسری از توابع سلجوقیان ، مدتی حاکم دیار لر کوچک و بعضی از خوزستان بود. م...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۴ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
اصغر اسکندری
۱۳۸۸/۰۶/۱۶ Iran
0
0

چرا این واژه را چند بار پشت سر هم آمده است؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.