اجازه ویرایش برای همه اعضا

نام

نویسه گردانی: NAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نام آوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) نامبرداری . نامداری . شهرت . آوازه . بلندآوازگی . نام آور بودن . مشهور و معروف و سرشناس بودن . معروفیت . سرشناسی : ...
نام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت نام بخش .
زنده نام . [ زِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) خوشنام . نیکنام . که نامش پایدار و جاویدان باشد. بلندآوازه : کرد عتبی با کسائی همچنان کردار خوب ماند عتبی ...
شاه نام . (اِ مرکب ) نوعی از مزامیر. (فرهنگ سروری ) (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی از ساز. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
شاه نام . (اِخ ) نام شهری از ولایت شروان . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء).
راست نام . (ص مرکب ) آنکه براستی شهره و نامی شده است .آنکه نام او براستی و درستی بر سر زبانهاست . آنکه نام او براستی مشهور و نامور گردیده...
برخه نام . [ ب َ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) مخرج کسر. (فرهنگ رازی ).
بزرگ نام . [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) مشهور. نام آور. با نام و آوازه ٔ بلند : بنام و نعمت ایشان بزرگ نام شدی چِنال گشتی از آنگه که بوده بودی نال...
نام نی ها. (اِخ ) دهی است از دهستان مرغای بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، در 44هزارگزی مغرب ایذه در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 59 تن...
نام‌گرایی نظر یا آیینی فلسفی است که اعلام می‌کند هستندگان دارای ماهیت یا ذات نیستند و تعریف‌ها در کل به گوهر هستندگان باز نمی‌گردند و بیان ناب عینی یا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.