اجازه ویرایش برای همه اعضا

حسام

نویسه گردانی: ḤSAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
حسام رازی . [ ح ُ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هَ . ق . درگذشته است . او راست : تکمله ٔ مختصر...
حسام رشتی . [ ح ُ م ِ رَ ] (اِخ ) متخلص به دانش . دیوان فارسی او به نام دیوان حسام الاسلام رشتی چاپ شده است . (ذریعه ج 9 ص 316).
حسام الائمة. [ ح ُ مُل ْ اَ ءِم ْ م َ ](اِخ ) لقب حسام نسفی است . رجوع به حسام نسفی شود.
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ/ دُو ل َ ] (اِخ ) ابوکالنجار مرزبان . چنانکه در حبیب السیر (چ خیام ج 3 ص 436) دیده میشود. و ظاهراً مصحف صمصام الدوله ...
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) شهریاربن قارن بن سرخاب بن شهریار. اولین فرمانروای سلسله ٔ اسپهبدیان حکام مازندران (466-606 هَ . ق...
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) عقیلی مقلد. اولین فرمانروای بنی عقیل از 386 هَ . ق . تا 391 هَ . ق . میباشد. رجوع به مقلدبن مسیب ...
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ / دُول َ ] (اِخ )کینخواری پسر اردشیر پسر کینخوار پسر شهریار پسر کینخوار پسر رستم پسر دارا پسر حسام الدوله ٔ شهریار ۞ . ا...
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ] (اِخ ) اردشیربن باحرب ، شانزدهمین فرمانروا از پادوسیان حکام رستمدار است و به گاوباره معروف بوده و بیست...
حسام الدوله . [ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) اردشیربن کخواربن رستم بن داربن شهریار. رجوع به حسام الدوله کینخوار شود.
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُول َ ] (اِخ ) اردشیربن نماوربن فخرالدوله که در 643 هَ . ق . درگذشته است . وی بیست وپنجمین فرمانروای پادوسی از...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۴ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.