سنا و شنبه . [ س ِ وَ شِم ْ ب َ ](اِخ ) (ناحیت ...) مرکب از دو ناحیه سنا و شنبه است که میانه ٔ مشرق و شمال کالی واقع است و این ناحیه مشتمل ...
سنع. [ س َ ن َ ] (ع اِمص ) خوبی و جمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سنع. [ س ِ ] (ع اِ) خوردگاه دست یا بریدگی که میان پیوند دست و ذراع است یا استخوان کف دست که با انگشتان و خوردگاه دست اتصال دارد. (منت...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سانس (اوستایی)
دَئیژ (اوستایی: دَئیذیش)
ثناء. [ ث َ ] (ع اِ) آفرین . سخن نیکو. کلام جمیل . تمجید. تعریف . تحسین : ز دیدار رستم بجا ماندندز دورش فراوان ثنا خواندند. فردوسی .حسن سلیمان ...
ثناء. [ ث َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد. محدث است .
ثناء. [ ث َ ] (اِخ ) کاتبه . زنی از خوش نویسان معروف و او جاریه ٔ ابن فیوما و از شاگردان اسحاق بن حماد است . (ابن الندیم ).