اجازه ویرایش برای همه اعضا

عدم

نویسه گردانی: ʽDM
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ناژیت nāžit (سغدی: nā-āžit) نیستی nisti (دری)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ادم . [ اُ دُ ] (اِخ ) یکی از قراء طائف است . (معجم البلدان ).
آدم کش . [ دَ ک ُ ] (نف مرکب ) در تداول عامه به معنی آدمی کش و قاتل و خونخوار.
فضاهایی که عبور و مرور یک نفر در آن به راحتی امکان پذیر است این واژه در علم مهندسی عمران به دنبال کانال ، مخزن ، تونل ... به کار می رود
کف آدم . [ ک َ ف ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نباتی است بقدر ذرعی و برگ آن مستدیر و بقدر برگ مو و بیخ آن خشبی و ظاهر آن ما بین سیاهی و...
عقار آدم . [ ع ُ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نباتی باشد دوائی سفید و به زردی مایل ، گویند بیخ درخت انار صحرائی است . ضماد کردن آن کوفتگ...
گهر آدم . [ گ ُ هََ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) مخفف گوهر آدم . رجوع به ذیل همین کلمه شود.
نیم آدم . [ دَ ] (اِمرکب ) کنایه از جفت و همسر. رجوع به نیم آدمی شود.
ِآدم صفت. (آ. دَ. صِ. فَ). (صفت مرکب). همچون آدم. همانند آدم ابوالبشر. آدم وار. آدم . [ دَ ] (اِخ ) نخستین پدر آدمیان ، جفت حوّا. (توریة). ابوالبشر. ب...
رجوع شود به [dehkhodaworddetail-66ef914de66b46599163b5dfcfddef58-fa.html سیب بابا آدم]
بنی [ ب َ ] (ع اِ) + آدم (پارسی) نوادگانِ آدم، فرزندان آدم، آدمیزاد بنی آدم اعضای یک پیکرند [بنی آدم اعضای یکدیگرند] که در آفربنش ز یک گوهرند (فر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.